انواع تلقینات هیپنوتیزمی
بيشتر انواع تلقيناتي كه ما دربارة آنها بحث خواهيمكرد توسط اريكسون و راسي مفهومسازي شده اند. بعضي از انواع آن را خود اريكسون خلق كردو بعضي ديگر قرنها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
همانطور كه اشاره كردم, هيچ تحقيقي برتري هر كدام از اين سبكهاي تلقين را نشان نداد. با وجود اين, توصيه شده است كه خودتان با تمام انواع اين تلقينات آشنا شويد تا توانايي هاي خود را در روش مداخله گسترش دهيد.
در كل, تقريباً ميتوان از همه 14 نوع تلقين براي تسهيل نمود هيپنوتيزميآستفاده كرد. (كاتالسپي, پرواز, فراموشي, تجريد, فقدان نسبي يا كامل احساس, فزوني حساسيت نسبت به لمس, فعاليتهاي فكري - حسي, توهم منفي يا مثبت, حدت حافظه, پس روي به الگوهاي ابتداييتر و كودكانه, پيشروي سني, تحريف (اختلال ) زمان شخصيت زدايي, روياهاي القايي ). يك روش براي بهبود بخشيدن مهارتهايتان در استفاده از انواع تلقينات گوناگون, و براي تسهيل ايجاد پديدههاي هيپنوتيزمي مختلف, به تفصيل نوشتن آنهاست.
تلويح
تعريف تلويح دشوار است اما روش مهمّي براي تلقينات غيرمستقيم است. به جاي تلقين مستقيم فقط بايد فرض كنيد كه اتفاق خواهد افتاد. براي مثال, در تعميق يك خلسه, ميتوانيد بپرسيد, " اين گلها چه رنگي هستند؟ " اين جمله دلالت دارد بهاينكه بيمار قادر به ديدن است. همچنين, ممكن است به يك بيمار گفته شود, " هر وقت متوجه صداهاي طبيعت ( اطرافت, مثل صداي باد در ميان درختان, و آواز پرندگان شدي, فقط با تكان سر علامت بده. " اين جمله دلالت ميكند بر اينكه بيمار توانايي شنيدن تخيلات را دارد؛ تنها مسئله اين است كه " چه وقت " او متوجه صداها ميشود, نهاينكه " اگر " او آنها را بشنود. به هيپنوتيزم درمانگر سفارش شده است كه در استفاده از كلمات " اگر " و " سعي كن " محتاط باشد. " اگر دست راستت دارد سبك ميشود, سرت را تكان بده. " اين جمله نشان ميدهد كه ممكن است بيمار پاسخ مطلوب ندهد. به جاي آن ميتوانيد بپرسيد, " احساس ميكني كدام دستت سبكتر است؟ " و اين جمله نشان ميدهد كه يك دست حتماً سبكتر است. " نميداني كه ضمير ناخودآگاهت موجب سبك شدن و بلند شدن كدام دستت خواهد شد؟ اين دلالت دارد بر اينكه يك دست بلند خواهد شد. اين سوال از " يكي از دستها بلند خواهد شد, " به " كدام يك بلند خواهند شد " تغيير كرده است.
اين تلقين پس هيپنوتيزمي, " خوب, بيا سعي كنيم هم اكنون تو را هيپنوتيزم كنيم, " را با تلويح تلقينات زير كه اريكسون گفته است مقايسه كنيد: " دو دست داراي الان وارد خلسه شوي يا بعداً؟ " " دوست داري ايستاده به خلسه بروي يا نشسته؟ " " دوست داري يك خلسه سبك متوسط يا عميق را تجربه كني؟ " ايا هنگام خلسه ميخواهي چشمانت باز باشند يا بسته؟ " . اين ها وابستگي درماني مضاعفي هستند كه بعداً به تفصيل آنها توضيح خواهيم داد, اما سوال از " اگر " به " چه وقت " يا " چگونه " تغيير ميكند. در موقع مشابه, من از يك بيمار خوبيك ( بيمار مبتلا بهترس بيمارگونه ) سوال كردهام, ترجيح ميدهي ما مشكل تو را با يك روش سريع كه فشردهتر است بهبود بخشيم, يا با يك روش معتدلتر كه كمي بيشتر طول ميكشد؟ " در اين سوالات به بيمار وابستگي مضاعفي را پيشنهاد ميكند. كه هر دو انتخاب مطلوب و درمان كننده است, و همچنين دلالت دارد بر اينكه او بهتر خواهد شد.
" و كرخي ابتدا به آرامي پخش ميشود, " اين جمله اشاره ميكند بهاينكه بعداً اين عمل سريع تر انجام ميشود. " آنقدر سريع وارد خلسه نشو, " نشان ميدهد كه سوژه قبلاً وارد خلسه شده است. " ما امروز كاري انجام نميدهيم كه مشكل تو بهبودتلويح در آينده اين كاررا خواهيم كرد اما به سادگي به تو اين فرصت را ميدهم كه هيپنوتيزم را تجربه كني و ببيني كه چقدر آرامش بخش است. " تلويح: تو هيپنوتيزم را تجربه خواهي كرد . به يك بيمار علاج ناپذير يا شيزوفرنيك مزمن تلقين كنيد كه وقتي به خانه برميگردند براي شما دستورالعمل پخت يك غذا را بفرستند و اين دلالت ميكند كه آنها بيمارستان را ترك خواهند كرد. " تا به حال قبلاً در خلسه فرورفتهاي, " تلويحاً اين را تلقين ميكند كه آنها در حال وارد شدن حالت هيپنوتيزمي هستند.
به تلويح تلقينات وابستگي مضاعف زير از اريكسون توجه كنيد , " يا ميخواهي اين هفته عادتت را ترك كني يا هفته بعد؟ كه خيلي زود به نظر ميرسد. شايد مدت زمان بيشتري را ترجيح بدهي مثل سه يا چهار هفته. " قبل از اينكه مصاحبهامروز تمام شود ضمير ناخودآگاهت راهي ايمن و سازنده براي انتقال چيز مهمّي با ضمير ناخودآگاهت خواهد يافت. و تو واقعاً نميداني " چگونه " يا "چه وقت " آن را خواهي گفت. اكنون يا بعداً ".
شما مثال ديگري از استفاده تلويح با تغيير " اگر " به " وقتي كه " را در تلقينات من براي روياهاي جنسي القايي در بخش اختلال جنسي و مشكلات در برقراري روابط خواهد يافت.
قبل از تغيير موضوع به انواع تلقين, شنيدن سخنان راسي به عنوان استاد. درمان از طريق هيپنوتيزم آموزنده است؛ اريكسون هميشه از قبل نميداند كه وابستگي مضاعف يا تلقين مؤثّر خواهد بود يا نه.
او معمولاً از يك وابستگي مضاعف با ارائة تلقينات, زياد استفاده ميكند اما با روشي بي خطر (از طريق تلويح, بي توجهي و غيره ) كه بيمار متوجه آنها نشود. راسي هنگامي كه اريكسون را در حال ارائة يك سري تلقينات و وابستگيهاي مضاعف مشاهده ميكرد به دفعات احساس يك كليدساز ذهني را نسبت به او پيدا ميكرد كه به آرامي اين كليد و گاهي آن كليد را امتحان ميكند. او مصمم و مشتاق بيمار را نگاه ميكند, و هميشه دنبال تغييرات چهره و حركات جسمي ظريف بيمار است كه نشان دهنده اين است كه محتويات ذهني بيمار باهم سازگار شدهاند؛ او كليدي يافته است كه براي لذت متقابل او و بيمار نتيجه بخش است.
حقيقت بديهي
حقيقت بديهي، بيان حقيقتي است كه گاهي كسي تجربه كرده است و نميتواند آن را انكار كند محور اين گفتهها بر فرايند حركتي, حسي, عاطفي يا شناختي, يا به موقع است. براي مثال: " بيشتر مردم هنگامي كه در ساحل قدم مي زنند, از احساس خوشايند گرماي خورشيد روي پوستشان لذت مي برند. "
انواع عبارات. انواع عبارتهاي زير اغلب با يك حقيقت بديهي به كار مي روند. " بيشتر مردم........؛ همه…....؛ تو از قبل ميداني چگونه.......؛ بعضي از مردم.......؛ بيشتر ما.......؛ اين تجربه مشتركي است.........؛ همه.........؛ تو فهميدهاي چگونه........؛ زماني بود كه تو.........؛ دير يا زود همه.........؛ در هر فرهنگي........؛ اين به همه نسبت به...........؛ احساس شادي ميدهد. "
ندانستن و انجام ندادن
اين نوع تلقينات به جاي تلاش خودآگاهانه, تمايل به پاسخگويي ناخود آگاهانه را تسهيل ميكنند. اين تلقينات با تشويق بيمار به پاسخگويي خودمختارانه و گسستگي, به بيماران كمك ميكنند كه زياد تلاش نكنند ( بر طبق قانون اثر معكوس ). در اين جا نمونهاي از اين نوع تلقين را خواهيد ديد؛ " مجبور نيستي كه فكر كني, يا جواب دهي, يا اصلاً سعي كني كاري انجام دهي. در حقيقت, حتي لازم نيست به دقت گوش كني كه من چه ميگويم, زيرا ضمير ناخودآگاهت بهطور حتم, بدون تلاشي از جانب تو, هر چه من ميگويم خواهد شنيد."
انواع عبارات. بعضي از عبارتهاي زير معمولاً با اين نوع تلقينات استفاده ميشوند: " تو مجبور نيستي.......؛ لازم نيست.......؛ مهم نيست........؛ نيازي نيست........؛ بدون دانستن آن تو........؛ نيازي نيست نگران باشي اگر.......؛ فقط بگذار اين مسئله اتفاق بيفتد......؛ بدون تلاش واقعي, اين مسئله به خودي خود اتفاق خواهد افتاد..... "
پوشش دادن تمام پاسخ هاي احتمالي
زماني كه ميخواهي روي تمايل به پاسخ گويي بيمار در يك مسير مشخص متمركز شوي, تلقيني كه دربرگيرنده انواع پاسخ هاي محتمل است كه بيمار ممكن است بدهد با ارزشترين تلقينات است. اين يك روش شكست - سالم است زيرا تقريباً هر پاسخي به عنوان پاسخ موفقيت آميز و هيپنوتيزمي تعريف شده است. اين روش بخصوصي زماني كه شما بيمار را به خوبي نمي شناسيد و در ابتدا در حال كشف تمايل به پاسخ گويي او و شناخت استعدادهاي هيپنوتيزمي وي هستيد ارزشمند است. در اينجا مثالي از اين نوع تلقين را به شما ارائه ميدهيم: " در زمان كوتاهي دست راستت, يا دست چپت, شروع به سبك شدن و بالا رفتن ميكند, يا شايد سنگين شود و تحت فشار قرار بگيرد, يا شايد اصلاً تكان نخورد, من اصلاً نميتوانم مطمئن باشم. اما شما ميتوانيد به راحتي متوجه شويد كه چه اتفاقي دارد ميافتد تلويح . شايد ابتدا متوجه حركت يا احساسي در انگشت كوچكتان, يا شايد در انگشت سبابهاتان شويد, من واقعاً نمي دانم. اما مهمترين چيز اين نيست كهاين حركت چگونه شروع ميشود, بلكه فقط آگاهي كامل از اينكه چه چيزي در آن دست در حال اتفاق افتادن است اهميت دارد. "
پرسش
تلقينات به شكل سوالي براي جلب توجه و آگاهي بيمار, ايجاد تداعي, تسهيل تمايل به پاسخ گويي, و القاء خلسه استفاده ميشوند. اين نوع تلقين بخصوص زماني باارزش است كه سوال به گونهاي مطرح شود كه بيمار نتواند با ضمير خودآگاهش به آن پاسخ دهد. با اين وجود, سوالات را نبايد به صورت خشك و جدي پرسيد بلكه, از رفتار بيمار بهره گرفت براي مثال, هر سوال, ممكن است پاسخ قابل مشاهدهاي را درنظر داشته باشد. روش پرسش, نيز, يك روش شكست - سالم است كه هنگامي كه تمايل به پاسخ گويي و استعدادهاي هيپنوتيزمي بيمارتان را نميدانيد, يا شايد وقتي كه مقاومتي را پيش بيني ميكنيد از آن استفاده ميكنيد. با اين وجود, دقت كنيد كه از پرسيدن سوالاتي كه عدم اعتماد به نفس و شك و ترديد را منتقل ميكنند, پرهيز نماييد. براي مثال, پرسيدن, " آيا دست شما دارد بيحس ميشود؟ " زيان آور است.
مثالهاي گوناگون اين نوع تلقين را بيان ميكنند: " و كرخي, آيا متوجه شروع آن شدهاي؟ " و آيا آن دست معلق باقي مي ماند, يا به سمت صورتت. حركت ميكند؟ " ميتواني از آرام شدن و اينكه مجبور نيستي چيزي به خاطر بسپاري لذت ببري؟ " آيا كرخي را ابتدا از انگشتها, يا پشت دست احساس ميكني, يا از كف دستت پخش ميشود؟ "
از اين نوع تلقين, مثل تلقين هاي ديگري كه ما دربارة اشان بحث ميكنيم, در ايجاد هر نمود هيپنوتيزمي, القاء يا تعميق, يا به عنوان بخشي از درمان در تقريباً هر مشكل باليني ميتوان استفاده كرد. تلقينات زير, كه با اجازه از اريكسون و راسي مجدداً چاپ شده اند, كاربرد پرسش در القاء تثبيت نگاه و القاء پرواز را نشان ميدهند. بهطور عادي, ما گاهي از اين نوع تلقين استفاده ميكنيم. البته نه به صورت انحصاري همانطور كه در اين جا به منظور توضيح آن بهكار رفته است.
دوست داري نقطهاي پيدا كني كه بتواني به راحتي به آن خيره شوي؟ همانطور كه مدتي به آن نقطه نگاه ميكني, آيا پلكهايت مي خواهند به هم بخورند؟ آيا پلكها با هم شروع به هم خوردن ميكنند يا جداگانه؟ به آرامي يا به سرعت؟ آيا يك دفعه بسته خواهند شد يا اول كمي بهم مي خورند؟ همانطور كه تو راحتتر و راحت ميشوي, آيا چشمها هم بستهتر و بستهتر ميشوند؟ خوبه. همانطور كه آرامش تو عميقتر ميشود مثل وقتي كه به خواب ميروي آن چشمها هم بسته بمانند؟ آيا آن آرامش ميتواند آنقدر ادامه پيدا كند بهطوري كه حتي نخواهي تلاش كني چشمهايت را باز كن؟ يا آيا ترجيح ميدهي سعي كني و دريابي كه نميتواني؟ و چه هنگام به دليل اينكه ضمير ناخودآگاهت ميخواهد رويا ببيند همه آنها را فراموش ميكني؟
با قرار دادن آرام دستها روي رانهايت آيا ميتواني احساس راحتي و آرامش كني؟ درمانگر همان كار را انجام ميدهد . درسته, بدون اينكه بگذاري به هم بچسبند. ميتواني بگذاري آن دستها آنقدر آرام قرار بگيرند كه سر انگشتانت كمي رانهايت را لمس كنند؟ خوبه. همانطور كه دستهايت به نرمي روي رانهايت قرار دارند, متوجه ميشوي كه با هر نفسي كه مي كشي, دستهايت خودبهخود تمايل به بالاتر رفتن دارند؟ همانطور كه جسمت بيشتر و بيشتر به آرامش ميرسد, آيا دستهايت " آهستهتر و راحتتر شروع به بالا رفتن ميكنند؟ همانطور كه ادامه مي يابد, آيا يك دست با دست ديگر يا هر دو با هم به بالا رفتن ادامه ميدهند حتي بيش از قبل؟ و آيا آن دست بالا ميماند و خودش كمكم به بالاتر رفتن, ادامه ميدهد؟ آيا دست ديگر ميخواهد به آن دست برسد, يا روي دامنت آرام خواهد گرفت؟ درسته. آيا آن دست با اين تكانهاي جزئي به بالا رفتن ادامه ميدهد, يا همانطور كه آن دست به حركت خود به طرف بالا به سمت صورتت ادامه ميدهد, حركتش روانتر و روانتر ميشود؟ حركت دستت همانطور كه با آرامش عميق به سمت صورتت نزديك ميشود سريعتر يا كندتر ميشود؟ آيا دستت قبل از اينكه بالآخره صورتت را لمس كند, ميخواهد كمي متوقف شود؟ در اين صورت متوجه خواهي شد كه در حال وارد شدن به خلسه هستي. و تا وقتي كه ضمير ناخودآگاهت به تو اجازه بدهد عميقتر وارد خلسه شوي, دستت صورتت را لمس نخواهد كرد؟ اين طور نيست؟ همانطور كه واقعاً در آرامشي و خلسه عميقتر را تجربه ميكني. آيا به محض اينكه آن دست صورتت را لمس ميكند بهطور خودكار نفس عميقي مي كشي؟ درسته. وقتي دستت به آرامي و به خودي خود به سمت دامنت باز مي گردد, آيا از توجه به احساس آرامش عميق ناراحت ميشوي؟ و آيا ضمير ناخودآگاهت تا وقتي كه آن دست به آرامش برسد در رويا است؟
همانطور كه تجربه استفاده از اين نوع تلقين را آغاز ميكنيد, در مي يابيد كهترتيب زير در توليد اوليه تلقينات به شما كمك ميكند.
ترتيب سوال براي تلقينات:
آيا ميتواني ( پاسخ )........
آيا شما ( پاسخ ).........
( آنها )
دوست داريد........ بفهمي
حس كني
احساس كني
ضمير ناخودآگاه (شما )
بشنوي
بچشي
ببويي
گوش كني
به ياد بياوري
تصور كني
ببيني
تجربه كني
توجه كني به
تعجب كني
انتخاب كني
بگذاري........ ات
بگذاري خودت
آيا الآن
آيا بعداً
آيا آگاهي داري از.............
تلقينات وابسته (مشروط )
تلقينات وابسته, تلقين را به يك رفتار در حال انجام يا اجتناب ناپذير ربط ميدهند. اين تلقين بسيار مفيدي است كه بيش از يك صد سال است مورد استفاده قرار گرفته است. تلقينات وابسته را ميتوان با تلقينات هيپنوتيزمي و پسهيپنوتيزمي و زماني كه انگيزه با نشانهاي براي اين تلقين شناسايي شود به كار رود.
در اين جا مثال هايي در اين مورد آورده شده است " و همانطور كه دستت پايين ميآيد, خود را در حال برگشت به زماني مي يابي كه............. " و وقتي تماس بدنش را در رختخوابت احساس ميكني, از موج خاطرات روابط جنسي و شهواني كه به ذهنت ميآيند متعجب خواهي شد. "
تلقينات وابسته رابطه نزديكي با مفهوم " پيوند زدن " تلقينات به يكديگر دارند, به عبارتي, آنها را به يكديگر وابسته ميكند. معمولاً اعتقاد بر اين است كه مربوط ساختن تلقينات به يكديگر ميتواند تأثير بيشتري داشته باشد, همانطور كه مثال زير نشان ميدهد. به يك سوژه كه در حالت خلسه بازويش در هوا معلق است. [ " و همانطور كه از شروع كرخي در آن دست آگاه ميشوي, آن دست شروع به حركت به سمت صورتت ميكند حتي سبكتر هم ميشود, و ذهنت شروع به عقب رفتن در ظرف زمان ميكند تا به زمان آغاز آن مشكل برسد, و همانطور كه دست بالاتر مي رود, تو بيشتر و بيشتر به زمان عقب بر ميگردد. " عموماً اعتقاد بر اين است كه وقتي 2 تلقين يا بيشتر به يكديگر بپيوندند, رد كردن آنها مشكلتر است.
انواع عبارت، با خواندن عبارات زير متوجه خواهيد شد كه بعضي از انواع عبارات زير اغلب بخشي از تلقينات وابسته هستند: و هنگامي كه..........؛ همانطور كه……......؛ به محض اينكه.........؛ همچنين اغلب از كلمات " تا وقتي كه " و " سپس " به عنوان بخشي از تلقينات وابسته استفاده ميكنيد: " اگر............ سپس ............. . " در استفاده از اين نوع تلقين براي برانگيختن رفتارهاي ( يا احساسات, يا افكار ) پس هيپنوتيزمي, نياز به شناسايي نشانهها و انگيزههاي اجتناب ناپذيري داريد. براي مثال: خوابيدن در رختخواب؛ بستن بند كفش؛ شستن دندآنهايتان؛ ديدن خانهاتان؛ شنيدن يك آواز.
تلقينات وابسته ممكن است به شكل هاي زير نيز باشند:
" در حالي كه تو............. ميتواني............."
" وقتي كه تو.............. لطفاً................ "
" .................. نكن, تا وقتي كه تو............... "
" ................... نخواهي كرد, تا وقتي كه........... "
" چرا تو................. قبل از اينكه تو............. "
" هر چه بيشتر به................ نزديك شوي, بيشتر ميتواني.............. "
" بعد از اينكه................ ميتواني............... "
" همانطور كه............. را احساس ميكني, ............. را تشخيص ميدهي. "
" احساس............... به تو اين اجازه ميدهد كه................. "
و همانطور كه............... اتفاق ميآفتد, ............... ممكن است بيش از آنچه انتظار داري روي دهد. "
" و وقتي تو.............., تو................ "
به محض اينكه: دستت بيحس شد
ديگر نميتواني پاهايت را حس كني
ضمير ناخودآگاهت ميداند..............
به موقع به.................. برگشتهاي
سپس, دستت پايين خواهد رفت.