انسفالوپاتی نوزادی
طبقه تعریف آکادمی زنان آمریکا و AAP ، انسفالوپاتی نوزادی شامل ترکیبی ازاختلال درسطح هوشیاری ، تون ، رفلکس ها ، تغذیه ، تنفس و یا حملات تشنجی در نوزاد ترم یا نزدیک به ترم است .
تنها در صورتی می توان فلج مغزی را به حوادث اینتراپارتوم (هنگام زایمان) منسوب نمودکه نوزاد دچار انسفالوپاتی ایسکمیک هیپوکسیک شده باشد . از انواع مختلف فلج مغزی ، تنها نوع کوادری پلژیک اسپاستیک (فلج هرچهاراندام که توام با سفتی باشد) آن می تواندناشی ازکاهش ناگهانی خونرسانی قبل از زایمان باشد. حوادث حین زایمان بندرت سبب فلج ازنوع همی پارتیک (بی حسی نیمی ازاندام) ، همی پلژیک (فلج نیمی ازبدن) ، دی پلژی اسپاستیک (فلج دوپا) و آتاکسی می شود . فلج مغزی آتاکسیک و یا دیس کینتیک خالص، مخصوصااگر بااختلال یادگیری همراه باشد ، معمولاً منشأ ژنتیک دارد . هرچندکه بدون شک برخی موارد فلج مغزی ناشی ازحوادث هیپوکسیک –ایسکمیک زمان تولد است ، ولی علت حداقل 70% از موارد انسفالوپاتی نوزادی به حوادث قبل اززایمان برمی گردد.چهار معیاراصلی ارائه شده که، حضورهمزما ن آن ها ، نشان می دهدکه یک حادثه حین زایمان جهت ایجاد فلج مغزی وجودداشته است:
1ـ اسیدوز متابولیک در خون شریان نافی که طی زایمان بررسی شده باشد : PHزیر 7 و کمبود باز 12 mmol/Lیابیشتر.
2ـ شروع زودرس انسفالوپاتی متوسط یاشدید ، در نوزادانی که در هفته 34 یا پس از آن متولد شده اند .
3ـ فلج مغزی کوادری پلژیک اسپاستیک یا دیس کینتیک
4ـ رد سایر علل احتمالی مانند تروما ، اختلالات انعقادی ، عفونت ها و یا اختلالات ژنتیک
پنج معیارنیزوجودداردکه ، همزما ن باهم، نشان می دهد که آسیب احتمالی طی 0تا 48 ساعت پس از زایمان اتفاق افتاده است :
1ـ بروزهیپوکسی بلافاصله قبل یا حین زایمان
2ـ برادیکاردی ناگهانی و مداوم جنین و یا فقدان تغییرات در ضربان قلب جنین در حضور افت پایدار ، تأخیری یا متغیر، معمولاً پس ازیک حادثه هیپوکسیک درزمانی که الگوی ضربان قلب جنین قبلاً طبیعی بوده است .
3ـ نمره آپگار صفر تا 3 پس از دقیقه پنج
4ـ شروع اختلال مولتی سیستم طی 72 ساعت پس از تولد .
5ــ مشاهده شواهدی ازناهنجاری حاد وغیر کانونی مغزی در تصویر برداری اولیه .