چهرههای معروف ایمونولوژی
محمدبن زکریای رازی را پدر طب تجربی میدانند. اولین کسی است که در مورد زکام یونجهای یا آلرژی بهاره رساله نوشته است. رازی از چهرههای برجسته علمی و جهانی روزگار خویش بود که متأسفانه شخصیت کمنظیر این دانشمند اسلامی در درون ابرهای تعصبآمیز اروپائیان پنهان شده است.
تنها دانشمندی که از رازی در کتاب خود به نیکی یاد میکند پرفسور ویلیام بال استاد ایمونولوژی انستیتو ملی آلرژی و بیماریهای عفونی آمریکاست. او در کتاب ارزشمند ایمونولوژی خود(چاپ چهارم) چنین مینویسد: در قرن دهم میلادی اولین فردی که شرح کلینیکی روشنی از آبله بیان کرد پزشک عالم ایرانی، رازی بود، که برای اولین بار موفق شد بین آبله، سرخک و سایر بیماریهایی که بثورات جلدی داشتند، تشخیص افتراقی خوبی بیان کند. ولی کار بینظیر او در این است که اظهار داشت کسی که به بیماری آبله مبتلا شود یک ایمنی دائمی در برابر این بیماری خواهد داشت. بیان این مطلب نشان میدهد که رازی اولین کسی است که نظریه روشنیاز ایمنی اکتسابی را بیان داشته است
در قرن پانزدهم میلادی نیز بوعلیسینا اشاره زیبایی به نظریه ایمنی اکتسابی دارد که 500 سال بعد توسط دانشمند ایتالیایی فرکاستورو شرح داده شده است. شیخ الرئیس بوعلیسینا، فیلسوف، طبیب، ادیب و یکی از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام و ایران و یکی از برجستهترین متفکران گیتی در تمام دوران زندگی بشری است و نام او همواره بر چهره تاریخ جهان میدرخشد. این دانشمند برجسته ایرانی یکی از علل زکام و نزله را بوئیدن داروهای گرمی بخش مانند زعفران، مشک و پیاز میداند. که باز نوعی آلرژی به گیاهان است.
بطور کلی ایمنی شناسی در قرن شانزدهم و هفدهم در چین و امپراتوری اسلامی علمی کاملاً شناخته شده بود و در آن زمان به سبب این که بیماری آبله بی نهایت در جهان شایع و فوق العاده خطرناک بود برای ایجاد مصونیت در برابر بیماری کشنده، پوسته های خشک شده پوستلهای آبله را به صورت پودر در می آوردند و افراد سالم که در معرض خطر بیماری بودند این گرد را استنشاق می کردند و بدین ترتیب نوعی ایمنی ایجاد می شد.
در دنیای غرب با وجود کشتار وحشتناک و شیوع زیاد این بیماری هیچ گونه اقدامی جهت پیشگیری به عمل نمی آمد. در برخی از کشورها، بویژه انگلستان، دامنه شیوع و وخامت حال بیماران، بیشتر از سایر کشورهای اروپایی بود. همسر سفیر انگلستان در دربار امپراتور عثمانی (ترکیه امروزی) که Wortley Montagu Lady Mary نام داشت برای معرفی نوعی ایجاد مصونیت نامه ای به یکی از دوستانش در انگلستان می نویسد که بد نیست بخشی از این نامه را به عنوان سند افتخار مسلمانان که در آن زمان هنوز سایه شوم استعمار بر سر آنان گسترده نشده بود.
«... بیماری آبله که در انگلستان آن قدر شایع و کشنده است در این جا بطور کلی بیماریی است بدون خطرف مردم این دیار وقتی پی می برند که یکی از افراد خانواده در معرض خطر بیماری آبله است عده ای از افراد فامیل را دور هم جمع می کنند (معمولاً 15تا 16 نفر)، سپس مسن ترین زن فامیل در حالی که ظرفی از ماده ضد آبله در دست دارد، تمایل فرد مبتلا را برای گشودن یکی از وریدهایش جویا می شود آنگاه با سوزنی درشت (که درد ناشی از فرو کردن آن به اندازه ایجاد یک خراش بیش نیست) و به مقدار گنجایش سوزن ماده ضد آبله درون ورید تزریق می شود. هنوز کسی را سراغ ندارم که به علت عارضه این روش مرده باشد، باور کنید از این آزمایش بی خطر بسیار خشنود هستم بویژه از زمانی که این روش پیشگیری را در مورد پسر عزیزم که در معرض بیماری آبله بود به کار برده و او را نجات دادند. به پاس این فداکاری و میهن پرستی و با همه مشکلاتی که دارد امیداست روزی بتوانیم این اختراع بسیار مفید مسلمانان را برای به کارگیری به انگلستان بیاورم...».
سه سال بعد یعنی در مارس 1718 این خانم به انگلستان برگشت، پسر و دختر او نخستین افراد انگلیسی بودند که در برابر بیماری آبله ایمنی کامل داشتند.
تا این که در سال 1721 جامعه سلطنتی پزشکان انگلستان با رفت و آمدهای متعددی که به کشورهای اسلامی و چین داشتند متوجه شدند که شیوع این بیماری وحشتناک در این کشورها بمراتب کمتر و پیش آگهی آن نسبت به آنچه در انگلستان دیده می شود بسیار بهتر است.
دراینجا، فهرستی ازبزرگان علم ایمنی شناسی وآلرژی رارائه می دهیم.
ادوارد جنر که بیشتر او را پدر ایمنیشناسی و پیشگیری مینامند ـ (1832-1749)
لوئی پاستور (95-1822) پدر ایمونولوژی ـ دانشمند فرانسوی، یکی از پیشگامان جهان در علم طب است که کشفیات او در میکربشناسی بینظیر است. این دانشمند بینظیر موفق به کشف واکسن سیاه زخم و هاری گردید که یکی از صدها کار علمی لوئی پاستور میباشد.
رابرت کخ(1910-1843): میکروبشناس آلمانی برنده جایزه نوبل 1905 میباشد. پدیده کخ از افتخارات علمی او است و چرخه زندگی میکرب سیاه زخم و وبا را مشخص نمود.
الی مچنیکف (1916-1845): در اوکراین متولد شد. روی پدیده بیگانهخواری یا فاگوسیتوز کار کرد، به دلایل سیاسی روسیه را به قصد پاریس ترک نمود و تحقیقات خود را در زمینه ایمنی سلولی در انستیتو پاستور پاریس نزد پاستور ادامه داد و در سال 1908 به اخذ جایزه نوبل موفق گردید.
پل ارلیش (1915-1854) در آلمان متولد شد. طریقه استاندارد نمودن زهر دیفتری و پادزهر دیفتری از کارهای ارزشمند او می باشد نظریه زنجیره جانبی او در ایمونولوژی مشهور است. در ایمنیشناسی سرطانها کار کرده است و شروع شیمی درمانی در این بیماران از ابتکارات این دانشمند است. در سال 1908 باتفاق مچنیکف جایزه نوبل پزشکی را دریافت نموده است.
سوانته آرینوس (1927-1859): اصطلاح ایمونوشیمی از ابتکارات اوست. به سبب ارائه نظریه کمپلکس آنتيژن و آنتیبادی که قابل برگشت است در سال 1903 جایزه نوبل در شیمی را بخود اختصاص داده است.
جولیوس بورد(1961-1870) : پزشک بلژیکی در انستیتو فرانسه ثبوت مکمل را ابداع نمود و بخاطر این کار ارزشمند برنده جایزه نوبل در پزشکی گردید.مکمل در آن زمان در تشخیص بیماریهای عفونی بخصوص سیفلیس اهمیت زیادی داشت.
امیل بهرينگ (1917-1854): میکرب شناسی آلمانی در برلین بود. بنیانگذار کارخانجات عظیم داروسازی بهرینگ در آلمان میباشد. آنتیتوکسین ضد دیفتری و کزاز از کشفیات اوست. تجویز آنتیتوکسین سرم باعث نجات جان افراد زیادی از بیماری دیفتری میشد. تحقیقات او شروع سرم درمانی در بیماریهاست.
کارل لاندشتاینر(1943-1868): دانشمند آلمانی که بناچار به آمریکا سفر کرد و در مرکز تحقیقات راکفلر نیویورک به کشف گروههای خونی موفق شد و در سال 1930 موفق به دریافت جایزه نوبل گردید. تحقیقات ایمونوشیمی او مخصوصاً در زمینه هاپتن شهرت جهانی دارد.
چارلز روبرت ریکت(1935-1850) : پزشک فرانسوی و محقق فیزیولوژی توکسین است. در سال 1913 باتفاق پورته بخاطر کشف پدیده آنا فیلاکسی موفق به اخذ جایزه نوبل گردید. او ثابت نمود که برخی از پدیدههای ایمونولوژی به جای اینکه خاصیت محافظتی داشته باشد گاهی بصورت ازدیاد حساسیت در میآید و پدیده آنافیلاکسی در حیوانات و در انسان یک ازدیاد حساسیت است که گاهی به شوک شدید منجر شده و ممکن است خطرناک باشد.
فون پریکه (1929-1874): پزشک اتریشی که ترم آلرژی از ابتکارات اوست. تست پوستی برای تشخیص بیماری سل از ابداعات اوست. پریکه مکانیسم بیماری سرم را بیان نمود.
ادوارد رایت (1947-1861): آسیب شناسی و ایمونولوژیست انگلیسی، در زمینه سلولی مخصوصاً ایمنی در بیماریهای عفونی صاحبنظر بود. در تأسیس انجمن ایمونولوژیستهای امریکا نقش مهمی داشت و در درمان مجروحان جنگی نوآوریهایی ارائه نمود.
نیکلاس آرتوس (1945-1862): پزشک فرانسوی، که در مورد زهر و فیزیولوژی آن کارهای ارزندهای انجام داد. آنافیلاکسی موضعی در واکنش موضعی آرتوس از ابتکارات این دانشمند است. او ثابت کرد که نكروز موضعی نتیجه برخورد واکنش آنتیژن و آنتیبادی است.
آلبرت کالمت (1933-1863): پزشک فرانسوی که معاون علمی انستیتوی پاریس بود. او سل و آنافیلاکسی را بطور علمی از هم جدا ساخت. از کارهای مهم علمی او ساخت واکسن BCG میباشد.
آرنه تسیلیوس (1971-1902): شیمیدان سوئدی است در سال 1960 در شیمی برنده جایزه نوبل گردید. در سال 1948 به ابداع روش الکتروفورز موفق گردید و آنتیبادیها را به نام گاماگلوبولین نامگذاری کرد. وی همچنین مخترع پلاسمای مصنوعی میباشد. روانش شاد باد.
الوین آبرهام کبت 1914: ایمونشیمیست آمریکائی و همکارتسیلیوس: نشان داد که ایمونوگلوبولینها ممکن است S19 باشند، محل اتصال آنتیبادیها به آنتیژن را تشخیص داد و همچنین کربوهیدراتهای آنتیبادی را شناخت و زنجیره ایمونوگلوبولینها را به تصویر کشید.
هنری دیل (1968-1875): ایمونولوژیست انگلیسی که واسطههای شیمیایی اعصاب از یافتههای این دانشمند است و مهمترین کشفیات او هیستامین میباشد. تحقیق ارزشمند او در زمینه آنافیلاکسی است. برنده جایزه نوبل سال 1935 میباشد.
هنس زین سر (1940- 1878): از ایمونولوژیستهای مشهور دانشگاه هاروارد آمریکاست. او فرق پدیده توبرکولین و ازدیاد حساسیت را بیان نمود.
ماکس تیلر (1972-1899): ویروسشناس آفریقایی، کار ارزنده او کشف واکسن تب زرد است که باعث شد جایزه نوبل 1851 باو تعلق گیرد.
گرگوری شوارتزمن (1965-1896): میکروب شناس روسی که به امریکا مهاجرت کرد. برای اولین بار نشان داد تزریق آندوتوکسین میکربی به یک واکنش موضعی و سیستمیک منجر میشود و به نام واکنش شوارتزمن نامگذاری شد. این واکنش پدیدهاي غیر ایمونولوژیک بوده و بعلت انعقاد منتشر داخل عروقی است، ولی پدیده موضعی آن ایمونولوژیک بوده و شبیه واکنش آرتوس میباشد.
رابین کومبس متولد 1921: آسیبشناس و ایمونولوژیست انگلیسی که تست مشهور او به نام تست کومبس معروف است. این تست که در سال 1940 ابداع شد برای تشخیص کمخونیهای همولیتیک به کار میرود. کارهای ارزشمند او در زمینه ایمنی خون و بیماریهای خود ایمنی شهرت فراوانی دارد.
آلبرت کونز(1978-1912): ایمونولوژیست آمریکائی، از کارهای ارزشمند او ابداع آنتیبادی فلورسنت است. برنده جایزه ارلیش در سال 1966 و همچنین برنده جایزه بهرینگ میباشد.
ارنست و بسکی (1969-1901): دانشمند آلمانی که به آمریکا مهاجرت کرد یکی از صاحبنظران مهم در پدیده انتقال خون میباشد. کارهای ارزشمند این دانشمند در زمینه بیماریهای خود ایمنی و بخصوص خود ایمنی تیروئید میباشد.
پیتر آلفرد گورر (61-1907): ایمونولوژیست انگلیسی، مهمترین کشف او در ایمنیشناسی شناخت ژنتیک پیوند است. او باتفاق سنل موفق به کشف ژنهای سازگاری بافتی H2 در موش شد. همچنین به کشف آنتیژن کلاس II و نقش آن در پسزدگی تومور نائل گردید.