تاریخچه هیپنوتیزم:سیرتکاملی هیپنوتیزم
تاریخچه هیپنوتیزم: سال های آغازین |
تاریخچه هیپنوتیزم:سیرتکاملی |
تاریخچه هیپنوتیزم:هیپنوتیزم علمی |
تاریخچه هیپنوتیزم: ادامه راه |
تاریخچه هیپنوتیزم: تکامل شیوه های علمی |
اما در مورد سير تكاملي هيپنوتيزم ميتوان از سال 1500 ميلادي شروع كرد كه پزشك و دانشمندي مشهور بنام هانري كورنهليوس اگريپا اقدام به تفسير و توجيه جادوگري و طلسم نمود.
وي معتقد بود در جريان افسونگري از چشم جادوگر پرتوهايي به چشم فرد جادو زده منتقل شده و نيات او را نيز منتقل ميكند كه بسته به نوع انرژي ارسالي از سوي جادوگر دارد.
به اعتقاد او افسونگري نوعي انرژي پراني در جهت اهداف از قبل تعيين شده است. او معتقد بود كلية ذرات عالم، در زمين و آسمان يكديگر را تحت تأثير قرار داده و جذب ميكنند. نظريات آگريپا مورد توجه پزشك معروفي بنام پاراسلس قرار گرفت. او معتقد بود از كرات ديگر امواج بزرگ مغناطيسي كرة زمين و ساكنان آنرا تحت تأثير قرار ميدهد و در بدن انسان روحي وجود دارد كه مستقيماً اين امواج كيهاني را گرفته و بصورت غير مستقيم آثار آنرا روي بدن و زندگي وي منعكس ميكند و با قدرتي كه اين روح دروني توسط ارتباط با مرزهاي ناشناختة كيهاني ميگيرد ميتواند از طريق نگاه، امواج مغناطيسي منتشر كرده و افراد و اشياء مجاور را تحت تأثير قرار دهد
در سالهاي 1600 ميلادي يوهان وان هلموت دانشمند و پزشك بلژيكي به نقش و نيروي اراده در جهت ذهني، به امواج مغناطيسي اشاره كرد. بعد از مدتي پاراسلس اقدام به درمان بيماريها با اجسام مغناطيسي نمود كه در افراد تقلينپذير بسيار مؤثر بود.
رابرت فلود شيميدان انگليسي نيز به وجود امواج مغناطيسي در بدن انسان معتقد بود.
در سال 1670 ميلادي روبرت ماكسول دانشمند اسكاتلندي نيز نظريات جالبي به تئوري امواج مغناطيسي اضافه نمود.
او اعتقاد داشت امواج آسماني در بسياري از پديدههاي زميني نقش تعيين كنندهاي دارند. والنتين گريپ راكس ايرلندي يك مركز درماني در لندن برپا كرد و طي مراسمي پر ابهت با زدن ضربه و انجام تلقين نوعي احساس كرختي و بيحسي در عضو دردناك بيمار پديد ميآورد و در زمان مناسب با روشهاي خاص خودش درد و بيماري را در وجود بيمار خاتمه ميداد.
![]() |
وضعیت کاتالپتیک درهیپنوتیزم: دراین وضعیت بیماربطورمنجمدقرارمی گیرد بگونه ای که می توان اورابراحتی بلندوجابجاکرد. |
كشيشي بنام يوهان گاسنر آلماني در پي احساس دردهاي شديد در بدن خود و مطالعة رسالههايي در مورد روش خارج نمودن ارواح خبيثه از بدن و تسكين درد و اقدام به دستورات فوق، دردهاي خود را مداوا نمود و سپس تصميم گرفت با اين روش به دردمندان كمك نمايد و در اين راه نيز به نتايج درماني بسيار جالب و خوبي رسيد.
روش درماني پدر گاسنر جنبة نمايشي شديدي داشت. او رداي قرمزي ميپوشيد و غالباً به زبان لاتين صحبت ميكرد و با هيبت تمام، صليبي را كه از جواهر ساخته بود روي شانههايش حمل ميكرد و با لمس بيماران، آنها را به حالت خلسه ميبرد و بعد كار اصلي او شروع ميشد و بدينوسيله ديو يا روح پليد را كه به اعتقاد وي موجب بيماري بود از بدن بيمار خارج ميكرد. سپس با لمس مجدد بيمار، او را به حال طبيعي باز ميگرداند.
كشيش و ستاره شناس ديگري كه استاد دانشگاه وين نيز بود پدر ماكزي ملين هل نام داشت كه با استفاده از قطعات آهنربا در درمان بيماريها بسيار موفق بود.
او قطعات آهنربا را به شكل قلب، كبد، معده، كليه و . . . ساخته بود و روي قسمتهاي دردناك بيمار ميگذاشت. پدر هل زيركانه دريافته بود كه اساس اقدامات درماني او بيشتر بر روان درماني متكي است تا مغناطيس درماني، چرا كه اگر آهنربا نقش درماني را داشت، شكل آن نبايد نقشي داشته باشد. او به نقش كارهاي خود بر اساس (درمان بخاطر ايمان است) آگاهي داشت و فقط آهنربا را بخاطر جاذبه و پذيرش بيشتر آن براي بيمار شكل ميداد. ميزان موفقيت پدر هل در درمان بيماريها 65 تا 70 درصد بود.
دانشمندان و پزشكان بسياري در روند تكاملي هيپنوتيزم تا زمان مسمر سهيم بودند، اما از آنجائيكه تحقيق يكايك آنها در اين مقوله نميگنجد و از طرفي قطعاً ميتوان گفت تاريخچة علمي هيپنوتيزم از زمان مسمر شروع ميشود و مورد قبول اغلب صاحب نظران اين علم است، سير تاريخي هيپنوتيزم را از زمان مسمر دنبال ميكنيم.