سندروم استکهلم
سندرم استکهلم نوعی پاسخ فیزیولوژیک گروگانهای ربوده شده است.
بر خلاف انتظار، نشانههایی از همدردی و حس وفاداری افرادی که ربوده شده اند ، با آدمرباها دیده میشود. گروگانها حتی ممکن است با وجود خطراتی که تهدیدشان میکند، به صورت کاملا اختیاری خود را تسلیم آدمرباها کنند. این سندرم در موارد دیگری مثل همسرآزاری،تجاوز و یا سوءاستفاده از اطفال هم ممکن است دیده شود.
اما چرا این سندرم «استکهلم» نامیده میشود؟
در سال ۱۹۷۳ از یک بانک در استکهلم سوئد، سرقت شد. دزدها چند نفر از کارمندان بانک را چند روزی به گروگان گرفتند. بر خلاف انتظار گروگانها از نظر احساسی جذب دزدها شدند و حتی بعد از آزادی از آنها دفاع کردند و حاضر نشدند علیه آنها، شهادت بدهند. بعدها، یکی از سارقین با یکی از خانمهای کارمند ازدواج کرد. مثال مشهور سندرم استکهام، مورد ربوده شدن پتی هرست (Patty Hearst)دختر یک میلیونر است. او بعد از دزیده شدن با آدمربا احساس سمپاتی پیدا کرد و حتی بعدهادر یکی از سرقت ها با او همکاری کرد!
اما مورد دیگری که برای ما آشناتر است، داستان ناتاشا کامپوش،یک دختر ۱۰ ساله اتریشی است که در ۱۰ سالگی ربوده شد.او به مدت ۸ سال در اسارت بود، تا اینکه بعد از حمله پلیس، توانست فرار کند. نشانههایی از سندرم استکهلم در این دختر دیده میشود چرا که وی بعد از خودکشی آدمربا به شدت اندوهگین شده بود.